تنهاترین تنها

زندگی

در زندگی بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه می کوبی ابر باش تا منتظرت باشن که بباری

+ نوشته شده در جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ساعت 12:30 توسط سوداطهماسبی |


دلم

دلم همچو آسمان،پر از ابرهای بارانیست، ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند....

+ نوشته شده در جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ساعت 12:28 توسط سوداطهماسبی |


تنه

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم! با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است

+ نوشته شده در جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ساعت 12:23 توسط سوداطهماسبی |


ما

ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی می تونیم بهش یاد بدیم که اگه شکست لبه تیزش دست اونی که شکسته تش رو نبره

+ نوشته شده در پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, ساعت 21:27 توسط سوداطهماسبی |


رنج

از او که رفته نباید رنجشی به دل گرفت آنکه دوستش داریم همه گونه حقی بر ما دارد حتی حق آنکه دیگر دوستمان نداشته باشد نمی توان از او رنجشی به دل گرفت بلکه باید تنها از خود رنجید که چرا باید آنقدر شایسته ی محبت نباشیم که دوست ما را ترک کند ... و این خود دردی کشنده است ...

+ نوشته شده در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, ساعت 12:43 توسط سوداطهماسبی |


کاش

کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود کاش بودی تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود

+ نوشته شده در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, ساعت 12:38 توسط سوداطهماسبی |


خواب

دعوتم کن به یه بوسه گوشیه دنج یه رویا.من میخام با تو بمونم از الان تا ته رویا.من میخام باشم

کنارت با همین رویا بمیرم.من میخام بمیرم اما دستاتو توی دستام بگیرم.واسه به تو رسیدن این همه

 شب رو دویدم.خسته از طلوع فردا شب به شب خوابتو دیدم

+ نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, ساعت 15:14 توسط سوداطهماسبی |


هیچگاه

هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات هستی

+ نوشته شده در شنبه 30 دی 1391برچسب:, ساعت 22:42 توسط سوداطهماسبی |


خدایا

خدایا نسیم نوازش کجاست ... کویرم ، سرآغاز بارش کجاست بیا تا به لبخند عادت کنیم ... به این راز پیوند عادت کنیم بیا ساده مثل چکاوک شویم ... بیا باز گردیم و کودک شویم

+ نوشته شده در شنبه 30 دی 1391برچسب:, ساعت 22:37 توسط سوداطهماسبی |


دل

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد.کس جای در این منزل ویرانه ندارد.دل را به کف هر که دهم باز پس آرد.کس تاب نگهداری دیوانه ندارد

+ نوشته شده در شنبه 30 دی 1391برچسب:, ساعت 16:8 توسط سوداطهماسبی |